-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نفس زینسان که بر عزم پرافشانی کدی دارد غبار رفتنت این دشت آمد آمدی دارد
2 از اینگلشن حضوری نیست آغوش تمنا را نگه بر هرچه مژگان واکند دست ردی دارد
3 تماشا بسمل آن دست رنگین نیستی ورنه حضور سایهٔ برگ حنا هم مشهدی دارد
4 ز سیمای سحر آموز فیض انشایی همت که دست از آستین بیرونکشیدن ساعدی دارد
5 نیاز باید بایدکرد پیچ و تاب مهلت را دماغ بیکسان دود چراغ مرقدی دارد
6 بساط آفرینش را سر و پایی نمیباشد همینآثارکمفرصت جهان سرمدی دارد
7 اگر عجز است اگر طاقت بهجایی میرسیم آخر ره واماندگان در لغزش پا مقصدی دارد
8 یکی غیر از یکی چیزی نمی آرد به عرض اینجا احد در عالم تعداد میم احمدی دارد
9 ز تصویر مزار اهل دل آواز میآید که در راه فنا از پا نشستن مسندی دارد
10 بعید است از زمین خاکسار اقبال گردونی ز وضع سجده مگذر ناز رعنایی قدی دارد
11 ز انجام بهار زندگی غافل مشو بیدل گل شمعی که داری در نظر بوی بدی دارد