زینسان که تند می‌گذرد خوشخرام از وحشی بافقی غزل 341

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

زینسان که تند می‌گذرد خوشخرام من

1 زینسان که تند می‌گذرد خوشخرام من کی ملتفت شود به جواب سلام من

2 گفتم بگو از آن لب شیرین حکایتی سد تلخ گفت دلبر شیرین کلام من

3 آن شمع گر ز سوز دل من خبر نداشت بهر چه بر فروخت چو بشنید نام من

4 کامی نیافتم ز لب او به بوسه ای هر گز نبود آن لب شیرین به کام من

5 وحشی غزال من که به من آرمیده بود وحشی چنان نشد که شود باز رام من

عکس نوشته
کامنت
comment