- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غیرت طوبی بود، قامت دلجوی دوست رشک ریاض جنان، خاک سر کوی دوست
2 قید غلایق گسست، قوّت بازوی عشق حجاب هستی به سوخت، تجلّی روی دوست
3 سلسله ی کائنات، جمله به رقصند و هست سلسله جنبانشان، سلسله ی موی دوست
4 روی زمین را گرفت، تیغ زبانم تمام تا که حکایت شود، زتیغ ابروی دوست
5 اول ایام عمر، روز وفات من است زان که به روز وفات، ببینمی روی دوست
6 در کف داود از آن، آهن چون موم بود که می رسیدنش مدد، زسخت بازوی دوست
7 واسطه ی فیض روح، بود دم عیسوی منبع آن فیض بود، لعل سخنگوی دوست
8 با ید بیضای کلیم، گشت زخود بی خبر کرد تجلی به طور، چو ایزدی روی دوست
9 دوست که باشد علی، هست مراد «محیط» وان که بود بعد مرگ، خاک سرکوی دوست