- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زین پسم با دیو مردم پیکر و پیکار نیست گر بمانم زنده دیگر با غرورم کار نیست
2 یافتم در بیقراری مرکزی کز راه دین جز نشاط عقل و جانش مرکز پرگار نیست
3 یافتم بازاری اندر عالم فارغ دلان کاندران بازار خوی خواجه را بازار نیست
4 در سرای ضرب او الا به نام شاه عقل بر جمال چهرهٔ آزادگان دینار نیست
5 بر گل حکمت شنوده باده گلگون حکم گاه اسراف خماری بر گلی کش خار نیست
6 زیر این موکب گذر کن بر جهان کز روی حکم جز به شمشیر نبوت کس برو سالار نیست
7 واندر آن موکب سوارانند کاندر رزمشان رستم و اسفندیار و زال را مقدار نیست