زپایم دهر خاری برنیاورد از کلیم غزل 319

کلیم

کلیم

کلیم

زپایم دهر خاری برنیاورد

1 زپایم دهر خاری برنیاورد که بختم صد بلا بر سر نیاورد

2 اجل از شیرمردان هر که را برد بجایش دهر جز دختر نیاورد

3 درین عهد از رواج تیره روزی کس آئینه بروشنگر نیاورد

4 قدم افشرد هر جا غیرت عشق جگر پائی کم از خنجر نیاورد

5 زحسن عاقبت این بس، که دوران به پیش ما ز بد بدتر نیاورد

6 چه دلسوزی کنی چون رفتم از دست کسی از کشته پیکان بر نیاورد

7 سرم چون دولت فتراک دریافت کلیم از درد ما سر در نیاورد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر