- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زان ناله که شب بی رخت افراخته بودم درگردن گردون رسن انداخته بودم
2 این عالم آشفته که هستی است غبارش رنگیست که من صبح ازل باخته بودم
3 پرواز غبارم پر طاووس ندارد همدوش خیالت نفسی تاخته بودم
4 هیهات که فردا چه شناسم من غافل دیروز هم آثار تو نشناخته بودم
5 پیشانیام آخر ز عرق پاک نگردید کز تاب رخت آینه نگداخته بودم
6 جز باد نپیمودم ازین دشت توهم چون صبح طلسم نفسی ساخته بودم
7 درآتشم از ننگ فضولی چه توانکرد او در بر و من آینه پرداخته بودم
8 خاکسترم امروز تسلیگر دود است پروانهٔ بیتاب همین فاخته بودم
9 بیدل! ز میان دست غریبی به در آمد تیغیکه به میدان غرور آخته بودم