- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زاهل امتحان کس در میان نیست که بر دست تو تیغ امتحان نیست
2 جفای او به کام تست از آن دل به فکر انتقام آسمان نیست
3 حباب آسا گشودم چشم و دیدم که چیزی از وجودم در میان نیست
4 مگر دستار بر رطل گران داد که شیخ شهر با ما سر گران نیست
5 چه باکش از هجوم دادخوهان که اهل شکوه او را بر زبان نیست
6 گرفت آهم عنانش را که رخشش زتک مانده است و دستی بر عنان نیست
7 (سحاب) آن را به خون ریزی قرینی بجز تیغ شه صاحبقران نیست
8 خدیو بحر و بر فتحعلی شاه که چرخش جز غبار آستان نیست