زاهد در این بهار به ما از اسیر شهرستانی غزل 647

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

زاهد در این بهار به ما توبه واگذار

1 زاهد در این بهار به ما توبه واگذار پیمانه را به گردش چشم هوا گذار

2 بر دل غبار رشک فشاندن چه لازم است آیینه را به باطن پاک حیا گذار

3 دل صاف کن به خلق و گل دوستی بچین بدخواه را به دشمنی خویش واگذار

4 بگشای دیده گر سفر خواب می کنی دامی به راه قافله نقش پا گذار

5 امیدوار در قدمت خاک گشته ایم هر جا که پا گذاری در چشم ما گذار

6 از دوستی مساز به گردابش آسیا خس را به مهربانی سیلاب واگذار

7 گرداب گوش دارد و موجش زبان دراز تا گفتگوی دل به لب ناخدا گذار

8 در قتل ما به تیغ ستم احتیاج نیست ما را به خون ناحق چشم حیا گذار

9 شو خاکسار اسیر به فتراک سر ببند از گرد خویش به دام به راه هما گذار

عکس نوشته
کامنت
comment