-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز فلک می گذرد آه و فغانم بی تو این چه عمر است که من می گذرانم بی تو
2 هر دم از هجر تو حالی دگرم پیش آید مه من با تو چه گویم که چه سانم بی تو
3 کرد با من همه کس روز وداع تو وداع که گمان داشت که من زنده بمانم بی تو
4 بهره نیست بجز سوز چو شمعم ز حیات بالله از زندگی خویش بجانم بی تو
5 تا بگفتن نرسد سوز دلم را نقصان شدت محنت و غم بست زبانم بی تو
6 بامیدی که مگر از تو بیابد اثری می دود هر طرفی اشک روانم بی تو
7 نه فضولیست همین واقف رسوایی من همه دانند که رسوای جهانم بی تو