ای زابروی تو هر سو فتنه از بابافغانی شیرازی غزل 7

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

ای زابروی تو هر سو فتنه در محراب‌ها

1 ای زابروی تو هر سو فتنه در محراب‌ها فتنه را از چشم جادوی تو در سر خواب‌ها

2 عارضت آبست و لب آب دگر از تاب می من چنین لب تشنه، وه چون بگذرم زین آب‌ها

3 نگسلم زان جعد مشکین گرچه در چنگ بلا دارم از دست غمت در رشتهٔ جان تاب‌ها

4 مطربان بزم عشقت را زسوز عاشقان گشته آتش باز بر رگ‌های جان مضراب‌ها

5 در حریم دل برای سجدهٔ ابروی تو بسته‌ام هر گوشه از خون جگر محراب‌ها

6 پیش آن لب‌های میگون دیده را از اشک سرخ سر به سر بر خار مژگان بسته شد عناب‌ها

7 در نمی‌گیرد فسونم با لبت از هیچ باب در وفا هر چند می‌گویم سخن از باب‌ها

8 ای مه خرگه‌نشین شب‌ها فغانی در خیال صحبتی بس گرم دارد با تو در مهتاب‌ها

عکس نوشته
کامنت
comment