-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز نور عالم امکان گر انتخاب گزینم چرا ترا نگزینمکه آفتابگزینم
2 چراغ عشرت این بزم بی تو نور ندارد مگر در آتشی افتم که ماهتاب گزینم
3 به چشمه گر بردم احتیاج تشنه لبیها جبین به عرق دهم تا ز آب تری گزینم
4 ز حرص چند کشم انتظار مخمل و دیبا روم به سایهٔ دیوار فقر و خواب گزینم
5 به محفلی که نم منتی است در می جامش سپند نالم اگر اشکی از کباب گزینم
6 طپانچه نقد نشاط است و گوشمالی مالش چه آرزو کنم از دف، چه از رباب گزینم
7 گذشته است ز هم کاروان محمل فرصت درنگ کو که من بیخبر شتاب گزینم
8 به هر دریکه نشاند ز خود تهی شدن من چو حلقه چشم کنم باز و فتح باب گزینم
9 به مکتبیکه بود درسش از حدیث تعلق همین گسستن شیرازه از کتاب گزینم
10 نیام ستمکش اوهام تا به زهد ریایی خمار خلد ز ترک شراب ناب گزینم
11 به قصر خلد رسانم طناب خیمهٔ عصیان چو ریش زاهد اگر یک دو گز ثواب گزینم
12 فلک اگر دهدم اختیار عزت و خواری بهگنج پا زنم و یک دل خرابگزینم
13 مدم بهگوش خیالم فسون آتش الفت که شکل موی ضعیفم مباد تابگزینم
14 دماغ دردسر موج این محیط که دارد قدح نگونکنم و مشرب حبابگزینم
15 بجوشم و به در ایم ازبن هوسکده بیدل به جوش خم چقدر خامی شراب گزینم