-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زگفت وگو نیامد صید جمعیت به بند ما مگر ازسعی خاموشی نفسگیردکمندما
2 اگر از خاکره تاسایه فرقی میتوان کردن جز این مقدار نتوان یافت از پست و بلند ما
3 ز سیر برق تازان شرر جولان چه میپرسی که بود از خودگذشتن اولینگام سمند ما
4 توخواهی پردهرنگینسازخواهیچهره گلگونکن به هرآتشکه باشد سوختن دارد سپند ما
5 از آن چشم عتابآلود ذوق زندگانیکو غم بادام تلخی برد شیرینی ز قند ما
6 ز جوش باده میباید سراغ نشئه پرسیدن هماننیرنگ بیچونیست عرض چون و چندما
7 اگر تا صانع از مصنوع راهی میتوان بردن چرا دربند نقش ما نباشد نقشبند ما
8 چوشمع از جستجورفتیم تا سر منزل داغی تلاش نقش پایی داشت شبگیر بلند ما
9 نگاه عبرتیم اما درین صحرای بیحاصل حریف صیدگیرایی نمیگرددکمند ما
10 نگردد هیچکافر محو افسون غلط بینی غبار خویش شد در جلوهگاهت چشمبند ما
11 جهان توفان رنگ و دل همان مشتاق بیرنگی چه سازد جلوه با آیینهٔ مشکلپسند ما
12 کمین نالهای داریم درگرد عدم بیدل ز خاکستر صدای رفته میجوید سپند ما