- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز سلطان کنم آرزوی نگاهی مسلمانم از گل نسازم الهی
2 دل بی نیازی که در سینه دارم گدارا دهد شیوهٔ پادشاهی
3 ز گردون فتد آنچه بر لالهٔ من فرو ریزم او را به برگ گیاهی
4 چو پروین فرو ناید اندیشهٔ من به دریوزهٔ پرتو مهر و ماهی
5 اگر آفتابی سوی من خرامد به شوخی بگردانم او را ز راهی
6 به آن آب و تابی که فطرت ببخشد درخشم چو برقی به ابر سیاهی
7 ره و رسم فرمانروایان شناسم خران بر سر بام و یوسف بچاهی