- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز قند یار تا شاخی نخایم نماز شام روزه کی گشایم
2 نمیدانم کجا می روید آن قند کز او خوردم نمیدانم کجایم
3 عجایب آنک نقلش عقل من برد چو عقل نیست چونش می ستایم
4 کی دارد روزه همچون روزه من کز او هر لحظه عیدی می ربایم
5 ز صبح روی او دارم صبوحی نماز شام را هرگز نپایم
6 چو گل در باغ حسنش خوش بخندم چو صبح از آفتابش خوش برآیم
7 زبانم از شراب او شکستهست ز دستانش شکسته دست و پایم