ز قند یار از جلال الدین محمد مولوی غزل 1525

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ز قند یار تا شاخی نخایم

1 ز قند یار تا شاخی نخایم نماز شام روزه کی گشایم

2 نمی‌دانم کجا می روید آن قند کز او خوردم نمی‌دانم کجایم

3 عجایب آنک نقلش عقل من برد چو عقل نیست چونش می ستایم

4 کی دارد روزه همچون روزه من کز او هر لحظه عیدی می ربایم

5 ز صبح روی او دارم صبوحی نماز شام را هرگز نپایم

6 چو گل در باغ حسنش خوش بخندم چو صبح از آفتابش خوش برآیم

7 زبانم از شراب او شکسته‌ست ز دستانش شکسته دست و پایم

عکس نوشته
کامنت
comment