ز رویش بر فلک عکسی یست خود کی مثل او باشد
1
ز رویش بر فلک عکسی یست خود کی مثل او باشد
نه چون خورشید باشد عکس خورشیدار در آب افتد
2
نه خود کامی یست گر خواهم نقاب از رخ براندازد
مرا غیرت کشد ترسم که آتش در نقاب افتد
3
مصیبت دوستم پهلوی بیدردی به خاکم کن
که خواهم بعد مردن نیز روحم در عذاب افتد