- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باشد به جز دامان صحرا کاش دامان دگر باشد
2 چو آیی در دلم، هر داغش آتشخانهای بینی گلی دارم که هر برگش گلستان دگر باشد
3 ندانم کز کدامین چاک پیراهن برآرم سر که هر چاک گریبانم، گریبان دگر باشد
4 نیندازد به سویم تیر کز حرمان پیکانش به دل هر لحظه زهرآلود پیکان دگر باشد
5 دلی دارم که چون سیماب اگر صد پارهاش سازی پی بسملشدن هر پاره را جان دگر باشد
6 دگرگون است احوالم عجب دارم که چون قدسی دلم را طاقت یک روزه حرمان دگر باشد