جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

ز از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2703

غزل 2703 ام از 6329 غزلیات

ز مهجوران نمی‌جویی نشانی

1 ز مهجوران نمی‌جویی نشانی کجا رفت آن وفا و مهربانی

2 در این خشکی هجران ماهیانند بیا ای آب بحر زندگانی

3 برون آب ماهی چند ماند چه گویم من نمی‌دانم تو دانی

4 کی باشم من که مانم یا نمانم تو را خواهم که در عالم بمانی

5 هزاران جان ما و بهتر از ما فدای تو که جان جان جانی

6 مرا گویی خمش نی توبه کردی که بگذاری طریق بی‌زبانی

7 به خاک پای تو باخود نبودم ز مستی و شراب و سرگرانی

8 به خاموشی به از خنبی نباشم نمی‌ماند می اندر خم نهانی

9 شراب عشق جوشانتر شرابی است که آن یک دم بود این جاودانی

10 رخ چون ارغوانش آن کند آن که صد خم شراب ارغوانی

11 دگر وصف لبش دارم ولیکن دهان تو بسوزد گر بخوانی

12 عجب مرغابی آمد جان عاشق که آرد آب ز آتش ارمغانی

13 ز آتش یافت تشنه ذوق آبش کند آتش به آبش نردبانی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ز مهجوران نمی‌جویی نشانی

شاعر شعر ز مهجوران نمی‌جویی نشانی چه کسی است ؟

شاعر شعر ز مهجوران نمی‌جویی نشانی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر ز مهجوران نمی‌جویی نشانی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ز مهجوران نمی‌جویی نشانی چیست ؟

قالب شعر ز مهجوران نمی‌جویی نشانی غزل است

مضمون اصلی شعر ز مهجوران نمی‌جویی نشانی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر