- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز کویت رخت بربستم نگاهی زاد راهم کن به تقصیر عنایت یک تبسم عذر خواهم کن
2 ره آوارگی در پیش و از پی دیدهٔ حسرت وداعی نام نه این را و چشمی بر نگاهم کن
3 ز کوی او که کار پاسبان کعبه میکردم خدایا بی ضرورت گر روم سنگ سیاهم کن
4 بخوان ای عشق افسونی و آن افسون بدم بر من مرا بال و پری ده مرغ آن پرواز گاهم کن
5 به کنعانم مبر ای بخت من یوسف نمیخواهم ببرآنجا که کوی اوست در زندان و چاهم کن
6 ز سد فرسنگ از پشت حریفان جسته پیکانم مرو نزدیک او وحشی حذر از تیر آهم کن