ز جورت بس که شبها ناله چون از غبار همدانی غزل 57

غبار همدانی

آثار غبار همدانی

غبار همدانی

ز جورت بس که شبها ناله چون مرغ سحر کردم

1 ز جورت بس که شبها ناله چون مرغ سحر کردم ز بیداد تو مرغان سحر را با خبر کردم

2 به راه عشق هرکس اوفتاد از پا به سر پوید خلاف من کز اول گام ترک پا و سر کردم

3 اگر عشاق را خون جگر اشک روان گردد من از عشق تو اشک چشم را خون جگر کردم

4 شنیدم کاتش دل می نشاند اشک چشم ما ندیدم بلکه من از آتش دل دیده تر کردم

5 پر پروانه از شمع محبت سوخت اما من سراپا خویش را از پرتو این شمع پر کردم

عکس نوشته
کامنت
comment