1 ز جوی خورا به چه کمتر بگوی که بسیار گردد بیکبار اوی
2 بیابان از آن آب دریا شود که ابر از بخارش ببالا شود
1 ای گرفته کاغ کاغ از خشم ما همچون کلاغ کوه و بیشه جای کرده چون کلاغ کاغ کاغ
1 بایسته یمین دول آن قاعدۀ ملک شایسته امین ملل آن خسرو دنیا
1 گر نه مشکست از چه معنی شد سر زلفین یار ؟ مشکبوی و مشکرنگ و مشکسای و مشکبار
2 ار دل ما را ببست او خود چرا در بند شد ؟ ور قرار ما ببرد او خود چرا شد بیقرار ؟