- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افتد ز صید غنچه ای گرد سبکروحم بلند افتد
2 به دامش گر به خاطر بگذارنم یاد آزادی تنم را همچو جوشن بند بر بالای بند افتد
3 چه گل چیند زعالم حسرت زندانی مرغی که پروازش گره در بیضه مانند سپند افتد
4 خراش صوت بلبل در بهار از ناله می دزدم که ترسم در دماغ ابر خون گل بلند افتد
5 اگر از روی عالم گشته ام شرمنده معذورم که با خود هم نسازد چون دلی مشکل پسند افتد
6 شکستی کز دل افتادگان خیزد خطر دارد مبادا شیشه ای یارب از این طاق بلند افتد
7 اسیر از فیض دل جنس وفاداری چه غم داری متاع ناروایی در طلسم چون و چند افتد