-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز مو ضعیفترم از غم میان کسی به هیچ قانعم از حسرت دهان کسی
2 خدای را مددی، تا کی از شکنجه هجر چو شمع، تاب خورد مغز استخوان کسی
3 سرم به سجده گردون فرو نمیآید رخ نیاز من و خاک آستان کسی
4 حدیث مهر تو آید چو بر زبان، چه عجب اگر چو شمع جهد آتش از زبان کسی
5 نظر به غنچه کنی با تهی دلی، چه کند چو گر لاله نشود داغ، مهربان کسی؟
6 نه خار غنچه به دستم، نه داغ لاله به دل نشد که برخورم از باغ و بوستان کسی
7 زهی ستاره قدسی، که دوش دیده ازو هزار لطف که نگذشته در گمان کسی