ز فرزین بند از جلال الدین محمد مولوی غزل 1415

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ز فرزین بند آن رخ من چه شهماتم چه شهماتم

1 ز فرزین بند آن رخ من چه شهماتم چه شهماتم مکن ای شه مکافاتم مکن ای شه مکافاتم

2 دلم پر گشت از مهری که بر چشمت از او مهری اگر در پیش محرابم وگر کنج خراباتم

3 به لخت این دل پاره مگر رحمت شد آواره مرا فریاد رس آخر که در دریای آفاتم

4 چو شاه خوش خرام آمد جز او بر من حرام آمد چه بی‌برگم ز هجرانش اگر در باغ و جناتم

5 مرا رخسار او باید چه سود از ماه و پروینم چو شام زلف او خواهم چه سود از شام و شاماتم

6 چو از دستش خورم باده منم آزاد و آزاده چو پیش او زمین بوسم به بالای سماواتم

7 سعادت‌ها که من دارم ز شمس الدین تبریزی سعادت‌ها سجود آرد به پیش این سعاداتم

عکس نوشته
کامنت
comment