🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی
اسیر شهرستانی

ز بس در عشق شد صرف خموشی از اسیر شهرستانی غزل 816

غزل 816 ام از 1204 غزلیات

ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار من

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

1 ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار من نفس در خاک می دزدد پس از مردن غبار من

2 به خاطر بگذرانم هرگه آن صیاد وحشی را به دام اضطراب خویش می افتد شکار من

3 به دام آسمان گم کرده ام سر رشته خود را سر از هر جا برآرم صد گره افتد به کار من

4 به دل از رشک غیرم نیست دیگر حیرتی باقی که از باطن شکست آیینه را سنگ مزار من

5 ادب در عشق می گویند خضر راه امید است نیامد دوره گردیهای من یک ره به کار من

6 غبارم بعد مردن با نسیمی هم نیامیزد پریشان اختلاطی در محبت نیست کار من

7 هوای ابر و گلگشت چمن ارزانی مستان ز فیض گریه چشم تر بود باغ و بهار من

8 چه خواهد گفت با این بیزبانیها اسیر آخر گرفتم صد ره آن بیرحم شد تنها دچار من

شعر قالب : غزل سبک : هندی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار من

شاعر شعر ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار من چه کسی است ؟

شاعر شعر ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار من اسیر شهرستانی می باشد.

شعر ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار من در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار من چیست ؟

قالب شعر ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار من غزل است

سبک شعر ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار من چیست ؟

سبک شعر ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار من سبک هندی است

مضمون اصلی شعر ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار من چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
اسیر شهرستانی

ز بس در عشق شد صرف خموشی از اسیر شهرستانی غزل 816

غزل 816 ام از 1204 غزلیات
بنر