- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز بس که معنی مکتوب عشق پیچش داشت زبان خامهٔ ما هر چه گفت لغزش داشت
2 سحاب مزرعهٔ رنگ ما و من دیدم نهسن بود نهمینا، شکست نازشداشت
3 هزارگل ز چمن رفت و باز برگردید بهار رنگ چه مقدار ذوق گردش داشت
4 به یک نظر دو جهان از عدم برآوردی گشاد آن مژهٔ ناز این چهکاوش داشت
5 از بن چمن به چه شوخی گذشتهای امروز که رنگ شرم تو از بوی گل تراوش داشت
6 تغافل تو به نقد دماغ صرفه ندید وگرنه دل هوس یک دو ناله ارزش داشت
7 به حیرتم چه فسون خواند عجزبسمل من که جای خون، دم شمشیر یار ریزش داشت
8 منمکه بیخبر از آستان دل ماندم ز دیر و کعبه مگو، سنگهم پرستش داشت
9 به جز خیال خزان هیچ نیست رنگ بهار که غنچه ازپررنگ شکسته بالش داشت
10 هزار شمع به یک حرف داغ شد بیدل کهاین بساط هوس آنچه داشتکاهش داشت