ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار
ملک‌الشعرا بهار

ز بس گفتند ایران از ملک‌الشعرا بهار مثنوی 588

مثنوی 588 ام از 1042 مثنویات

ز بس گفتند ایران بی‌حساب است

1 ز بس گفتند ایران بی‌حساب است ز بس گفتند ایرانی خراب است

2 ز بس گفتند این ملت فضولند ز بس گفتند این مردم جهولند

3 ز بس گفتند ملت جان ندارد مریض مملکت درمان ندارد

4 کنون پر گشته گوش ما از این ساز دگر نبود اثر در هیچ آواز

5 طبیبانی که دانایان رازند مریضان را ز درد آگه نسازند

6 نگویند این‌ مرض‌ صعب‌ و خطیر است دربغاکاین‌مریض‌از عمر سیر است

7 نگوبند آه ای بیچاره ناخوش تو امشب‌ مرد خواهی‌،‌ساعت‌شش

8 اگر خون آید از حلقش‌، بشویند وگر نبضش شودکاهل‌، نگویند

9 بگویندش مباش این‌قدر مرعوب مهیا شوکه فردا می‌شوی خوب

10 وزپن سو، دست بر درمان شایند ز روی علم درمانش نمایند

11 چو دردش گوبی و درمان نگویی یقین می‌دان تو عزرائیل اویی

12 طبیبانی که در بالین مایند به عزرائیل دلالی نمایند

13 چو تبخالی زند از غلظت خون بگویند آه طاعون است‌، طاعون

14 کر استفراغکی بینند در ما بگویند آخ « کلرا» واخ « کلرا»

15 چنین گویند تا آنگه که بیمار ببازد دل‌، بیفتد خسته و زار

16 نه خود یک‌لحظه درمانش پذیرند وگر درمان کنی دستت بگیرند

17 طبیبان وطن زین ساز و این بر نمی‌سازند معجونی به جز مرگ

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ز بس گفتند ایران بی‌حساب است

شاعر شعر ز بس گفتند ایران بی‌حساب است چه کسی است ؟

شاعر شعر ز بس گفتند ایران بی‌حساب است ملک‌الشعرا بهار می باشد.

شعر ز بس گفتند ایران بی‌حساب است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر ز بس گفتند ایران بی‌حساب است چیست ؟

قالب شعر ز بس گفتند ایران بی‌حساب است مثنوی است

مضمون اصلی شعر ز بس گفتند ایران بی‌حساب است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر