1 ز آل غانم اگرچه نفعی نیست باری آسودهاند عالمیان
2 وای بر عالم ار فکندی حق کار عالم به دست غانمیان
3 وقت آن کز نسب نهد خود را از ملایک نهد نه ز آدمیان
4 اول از شیر سرخ لاف زند پس درآید سگ سیه ز میان
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 چه نشینم که فتنه بر پای است رایت عشق پای برجای است
2 هرچه بایست داشتم الحق محنت عشق نیز میبایست
1 هر تار ز مژگانش تیری دگر اندازد در جان شکند پیکان چون در جگر اندازد
2 کافر که رخش بیند با معجزهٔ لعلش تسبیح در آویزد، زنار دراندازد
1 سر به عدم درنه و یاران طلب بوی وفا خواهی ازیشان طلب
2 بر سر عالم شو و هم جنس جوی در تک دریا رو و مرجان طلب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **