1 ز آل غانم اگرچه نفعی نیست باری آسودهاند عالمیان
2 وای بر عالم ار فکندی حق کار عالم به دست غانمیان
3 وقت آن کز نسب نهد خود را از ملایک نهد نه ز آدمیان
4 اول از شیر سرخ لاف زند پس درآید سگ سیه ز میان
1 حاشا که مرا جز تو در دیده کسی باشد یا جز غم عشق تو در دل هوسی باشد
2 کس چون تو نشان ندهد در کل جهان لیکن چون این دل هر جائی هر جای بسی باشد
1 آنها که محققان راهند در مسند فقر پادشاهند
2 در رزم، یلان بینبردند در بزم، سران بیکلاهند
1 تیره زلفا بادهٔ روشن کجاست دیر وصلا رطل مرد افکن کجاست؟
2 جرعه زراب است بر خاکش مریز خاک مرد آتشین جوشن کجاست؟