- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای کوی تو ز رویت بازار گل فروشان ما بلبلان مستیم از بهر گل خروشان
2 بازار حسن داری دکان درو ملاحت وآن دو عقیق شیرین در وی شکرفروشان
3 خون جگر نظر کن سودا پزان خود را با گوشت پاره دل در دیگ سینه جوشان
4 خواهی که گرد کویت دیوانه سر نگردم چون رو بمن نمودی دیگر ز من مپوشان
5 هرشب ز بار عشقت در گوشهای خلوت گردون فغان برآرد از ناله خموشان
6 با محنتی که دارند از آشنایی تو بیگانگان شنودند آواز گفت و گوشان
7 از جام وصلت ای جان هرگز بود که ما را مجلس بهم برآید ز افغان باده نوشان
8 چون سیف بر در تو بی کار مزد یابد محروم نبود آن کو در کار بود کوشان
9 تا کی کند چو گاوان در ما زبان درازی کوته نظر که دارد طبع درازگوشان