ای سفر کرده، دلم بی‌تو از اوحدی مراغه‌ای غزل 48

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

ای سفر کرده، دلم بی‌تو بفرسود،بیا

1 ای سفر کرده، دلم بی‌تو بفرسود،بیا غمت از خاک درت بیشترم سود، بیا

2 سود من جمله ز هجر تو زیان خواهد شد گر زیانست درین آمدن از سود، بیا

3 مایهٔ راحت و آسایش دل بودی تو تا برفتی تو دلم هیچ نیاسود بیا

4 ز اشتیاق تو در افتاد به جانم آتش وز فراق تو در آمد به سرم دود، بیا

5 ریختم در طلبت هر چه دلم داشت، مرو باختم در هوست هر چه مرا بود، بیا

6 گر ز بهر دل دشمن نکنی چارهٔ من دشمنم بر دل بیچاره ببخشود، بیا

7 زود برگشتی و دیر آمده بودی به کفم دیر گشت آمدنت، دیر مکش، زود بیا

8 کم شود مهر ز دوری دگران را لیکن کم نشد مهر من از دوری و افزود، بیا

9 گر بپالودن خون دل من داری میل اوحدی خون دل از دیده بپالود، بیا

عکس نوشته
کامنت
comment