- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سر داده ای و بند نهانی نهاده ای دل برده ای و داغ نشانی نهاده ای
2 گر در ره وفا قدمی برگرفته ای بر خود هزار کوه گرانی نهاده ای
3 یادت به خیر باد که در گریه های گرم شوقی که از خودم برهانی نهاده ای
4 ارزان مکن کرشمه و شوخی که در دلم مهری که پیش ازان نتوانی نهاده ای
5 از درج لب مفرح یاقوت داده ای در طبع پیر شوق جوانی نهاده ای
6 فارغ نمی شویم که در آب و خاک ما تخم هزار دل نگرانی نهاده ای
7 غمگین نمی شویم که در های و هوی ما ذوق هزار رود مغانی نهاده ای
8 بلبل خمش نمی شود ای غنچه لب بگوی در خرده های گل چه معانی نهاده ای
9 با کس زمانه عهد «نظیری » به سر نبرد دل در وفای دشمن جانی نهاده ای