-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیده را کردی سفید از انتظار ما مپرس صبح ما را دیدی از شبهای تار ما مپرس
2 آنچه می افتد بدام ما بغیر از رخنه نیست طالع رم کرده بنگر از شکار ما مپرس
3 دین و دنیا باز و عالم سوز و سامان دشمنیم زهره را می بازی از خصل قمار ما مپرس
4 خوارتر از شیشه خالی ببزم باده ایم عزتی گر بود رفت از اعتبار ما مپرس
5 ما نمی گوئیم کز هر کس چها برداشتیم بردباریها ببین اما ز بار ما مپرس
6 ما نه از رستای عقلیم و نه از شهر جنون بیوطن چون گردبادیم از دیار ما مپرس
7 می دهد طغیان اشک ما خبر از شور عشق گل بدامن بنگر و از خار خار ما مپرس
8 با وجود خاک پایش توتیا دیدن نداشت از عرق ریزی چشم شرمسار ما مپرس
9 با گلشن گر زینت رنگست از بو مفلس است ای کلیم از برگ و سامان بهار ما مپرس