- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای نور دیده دیده ز (روی) تو نور یافت جان حزینم از غم عشقت سرور یافت
2 خورشید سوی مشرق از آن راه گم نکرد کز روی همچو ماه تو هر روز نور یافت
3 از نفحه هوای تو جان را میسر است آن زندگی که قالبش از نفخ صور یافت
4 بی رهبر عنایت تو بنده جای خود، گرچه بسی دوید، ز کوی تو دور یافت
5 ایوب وار دل ز پی نعمت وصال بر محنت فراق تو خود را صبور یافت
6 جز وصف حسن صورت زیبای تو نکرد معنی چو بر مظنه خاطر ظهور یافت
7 رویت بسوی کعبه وصلت دلیل شد آنرا که از شعایر عشقت شعور یافت
8 موسی مناقب تو در الواح خویش خواند داود وصف حسن تو اندر زبور یافت
9 گرچه بسیف میل نکردی ولی ورا نی میل کم شد و نه ارادت فتور یافت