خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

بر دیده ره خیال بستی از خاقانی شروانی غزل 342

غزل 342 ام از 1365 غزلیات

بر دیده ره خیال بستی

1 بر دیده ره خیال بستی در سینه به جای جان نشستی

2 وز غیرت آنکه دم برآرم در کام دلم نفس شکستی

3 مرهم به قیامت است آن را کامروز به تیر غمزه خستی

4 تا خون نگشادم از رگ جان تب‌های نیاز من نبستی

5 از چاه غمم برآوریدی در نیمهٔ ره رسن گسستی

6 دیوانه کنی و پس گریزی هشیار نه‌ای مگر که مستی

7 گر وصل توام دهد بلندی هجران تو آردم به پستی

8 تو پای طرب فراخ می نه ما و غم عشق و تنگ‌دستی

9 نگذاری اگر چنین که هستم و امانمت آنچنان که هستی

10 خاقانی را نشایی ایراک خود بینی و خویشتن پرستی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بر دیده ره خیال بستی

شاعر شعر بر دیده ره خیال بستی چه کسی است ؟

شاعر شعر بر دیده ره خیال بستی خاقانی شروانی می باشد.

شعر بر دیده ره خیال بستی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر بر دیده ره خیال بستی چیست ؟

قالب شعر بر دیده ره خیال بستی غزل است

مضمون اصلی شعر بر دیده ره خیال بستی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی