1 ای گشته قبای حسن بر قد تو راست قدت سروی که گلشن جان آراست
2 گر بر تنت این قبا به پوشی نه عجب سروی و ز برک بر تن سرو قباست
1 زاد فی الطنبور اخری نغمه یعنی ز نو مردم تبریز لحنی ساختند اندر رباب
2 چند تن اهریمن آسا در لباس مردمان کادمی صورت بدند اما بسیرت چون دواب
1 کشور خاور شده است خسته و بیمار خیز و برایش یکی طبیب بدست آر
2 باختر او را چو و سنی است بتحقیق دارد با او همی رقابت بسیار
1 کای شه والاگهر وی مه مالکرقاب ای پدر نامجوی ای ملک کامیاب
2 از من و مریخ جو باقی این گفتگو مسئله از ما بپرس گمشده از ما بیاب