باز ای دل تازه در کوی از ابوالحسن فراهانی غزل 39

ابوالحسن فراهانی

آثار ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانی

باز ای دل تازه در کوی بتی جا کرده‌ای

1 باز ای دل تازه در کوی بتی جا کرده‌ای آن چه عمری خواستی امروز پیدا کرده‌ای

2 شکوه از کشتن بود فردا شهیدان تو را شکوه ما آن که در کشتن مدارا کرده‌ای

3 چون توانم دید بزم غیر جایت چون زرشک جا در آتش کرده‌ام تا در دلم جا کرده‌ای

4 ای که می‌گویی چرا خونابه‌ات از سرگذشت خود بگو، دانی که ما را دیده دریا کرده‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment