- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو جام عشق را بستان و میرو همان معشوق را میدان و میرو
2 شرابی باش بیخاشاک صورت لطیف و صاف همچون جان و میرو
3 یکی دیدار او صد جان به ارزد بده جان و بخر ارزان و میرو
4 چو دیدی آن چنان سیمین بری را بده سیم و بنه همیان و میرو
5 اگر عالم شود گریان تو را چه نظر کن در مه خندان و میرو
6 اگر گویند رزاقی و خالی بگو هستم دو صد چندان و میرو
7 کلوخی بر لب خود مال با خلق شکر را گیر در دندان و میرو
8 بگو آن مه مرا باقی شما را نه سر خواهیم و نی سامان و میرو
9 کیست آن مه خداوند شمس تبریز درآ در ظل آن سلطان و میرو