تو بر سر کودکان نهاده از نظیری نیشابوری غزل 511

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

تو بر سر کودکان نهاده

1 تو بر سر کودکان نهاده ما بر کف دست جان نهاده

2 بس سنگ گران به بیع جان ها در پله ابروان نهاده

3 یک سود نموده زیر زلفت در هر شکنی زیان نهاده

4 در قند تو خنده رخنه کرده ما جان به قصور آن نهاده

5 لب داده به مشتری شکر چش پس نرخ شکر گران نهاده

6 ما پست گرفته نرخ نازت تو پای بر آسمان نهاده

7 بگرفته دلی چو خاره در بر بس پشت به پرنیان نهاده

8 شب ناشده بسته ای دکان را سنگی به کلید آن نهاده

9 شهری پی یک نظر به بامت زر بر کف پاسبان نهاده

10 وز شوق تو جان در آستین ها رخ خلق بر آستان نهاده

11 بس خاک ز بیم تو «نظیری » برداشته در دهان نهاده

عکس نوشته
کامنت
comment