سرم ای بخت در جولانگه از بابافغانی شیرازی غزل 554

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی دادی

1 سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی دادی دگر هر تار موی من بدست دشمنی دادی

2 چه شکرت گویم ای بخت سیه کز بهر آرامم در این آوارگی باری نشان گلخنی دادی

3 مخور خون ای دل و بیهوده رنج خود مکن ضایع چه گل چیدی که عمری آب و رنگ گلشنی دادی

4 مبادا دامنت آلوده از خونابه ی چشمم کجا این آشنایی با چو من تر دامنی دادی

5 فغان برداشتی چون حال من بد دیدی ای دشمن چه گویم هم تو کز دردم نوید مردنی دادی

عکس نوشته
کامنت
comment