خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

ای چشم پر خمارت دلها از خاقانی شروانی غزل 314

غزل 314 ام از 1365 غزلیات

ای چشم پر خمارت دلها فگار کرده

1 ای چشم پر خمارت دلها فگار کرده وی زلف مشک‌بارت جان‌ها شکار کرده

2 از روی همچو حورت صحرا چو خلد گشته وز آه عاشقانت دریا بخار کرده

3 یک وعده در دو ماهم داده که می‌بیایم چاکر به انتظارت دو چشم چار کرده

4 مژگان پر ز کینت در غم فکنده دل را لب‌های شکرینت غم خوش‌گوار کرده

5 زان زلف اژدهاوش نیشی زده چو کژدم هرگز که دید کژدم بر شکل مار کرده

6 دل را کمند زلفت از من کشان ببرده در پیچ عنبرینت آن را فسار کرده

7 از سینه و دو دیده رفت این دل رمیده در زلف بی‌قرارت شب‌ها قرار کرده

8 پشت در تو هر شب خاقانی از هوایت دو چشم نرگسین را خونابه بار کرده

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای چشم پر خمارت دلها فگار کرده

شاعر شعر ای چشم پر خمارت دلها فگار کرده چه کسی است ؟

شاعر شعر ای چشم پر خمارت دلها فگار کرده خاقانی شروانی می باشد.

شعر ای چشم پر خمارت دلها فگار کرده در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر ای چشم پر خمارت دلها فگار کرده چیست ؟

قالب شعر ای چشم پر خمارت دلها فگار کرده غزل است

مضمون اصلی شعر ای چشم پر خمارت دلها فگار کرده چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی