ای چشم پر خمارت دلها از خاقانی شروانی غزل 314

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

ای چشم پر خمارت دلها فگار کرده

1 ای چشم پر خمارت دلها فگار کرده وی زلف مشک‌بارت جان‌ها شکار کرده

2 از روی همچو حورت صحرا چو خلد گشته وز آه عاشقانت دریا بخار کرده

3 یک وعده در دو ماهم داده که می‌بیایم چاکر به انتظارت دو چشم چار کرده

4 مژگان پر ز کینت در غم فکنده دل را لب‌های شکرینت غم خوش‌گوار کرده

5 زان زلف اژدهاوش نیشی زده چو کژدم هرگز که دید کژدم بر شکل مار کرده

6 دل را کمند زلفت از من کشان ببرده در پیچ عنبرینت آن را فسار کرده

7 از سینه و دو دیده رفت این دل رمیده در زلف بی‌قرارت شب‌ها قرار کرده

8 پشت در تو هر شب خاقانی از هوایت دو چشم نرگسین را خونابه بار کرده

عکس نوشته
کامنت
comment