- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز ای فلک نتیجهٔ انجم نمودهای دندان کین به اهل تنعم نمودهای
2 خورشید من چو ذره جهانیست در پِیَت از بس که روی گرم به مردم نمودهای
3 تو رخ نمودهای که دهم جان به یک نظر من زنده میشوم که ترحم نمودهای
4 آن انجمن کجاست که چون ابر نوبهار من گریه کرده و تو تبسم نمودهای
5 عاشق چگونه تاب زبان تو آورد زین شیوهها که وقت تکلم نمودهای
6 همچون فغانی از تو نگردم اگرچه تو هردم ره دگر به من گم نمودهای