1 ای کمر بسته کسب روزی را صبح خیزی دلیل فیروزیست
2 بهرِ خوابِ صباح چشم مبند زانکه این خواب مانع روزیست
1 چاره نبود اهل شهوت را ز زن صحبت زن هست بیخ عمر کن
2 زن چه باشد ناقصی در عقل و دین هیچ ناقص نیست در عالم چنین
1 بود همچون بوم زاغی روز کور جا گرفته بر لب دریای شور
2 بودی از دریای شور آبشخورش دادی آن شورابه طعم شکرش