صید توام فکندی و در خون از خاقانی شروانی غزل 361

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

صید توام فکندی و در خون گذاشتی

1 صید توام فکندی و در خون گذاشتی صیدی ز خون و خاک چرا برنداشتی

2 وصلت چو دست سوخته می‌داشتی مرا در پای هجر سوخته دل چون گذاشتی

3 می‌داشتی چو مهرهٔ مارم به دوستی دندان مار بر جگرم چون گماشتی

4 چون طفل، جنگ چند کنی آشتی بکن کز جنگ طفل زود دمد بوی آشتی

5 نی نی به زرق مهرهٔ مارم دگر مبند بر بازوئی که نام خسانش نگاشتی

6 خاقانیا درخت وفا کاشتن چه سود چون بر جفا دهد ز وفائی که کاشتی

7 صبح تو شام گشت و فلک بر تو چاشت خورد تو هم‌چنان در هوس شام و چاشتی

عکس نوشته
کامنت
comment