سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی
سنایی غزنوی

ای گشته ز تابش صفای تو از سنایی غزنوی غزل 358

غزل 358 ام از 1794 غزلیات

ای گشته ز تابش صفای تو

1 ای گشته ز تابش صفای تو آیینهٔ روی ما قفای تو

2 بادست به دست آب و آتش را با صفوت و نور خاکپای تو

3 با تو چه کند رقیب تاریکت بس نیست رقیب تو ضیای تو

4 خود قاف ز هم همی فرو ریزد از سایهٔ کاف کبریای تو

5 در کوی تو من کدام سگ باشم تا لاف زنم ز روی و رای تو

6 هر چند که خوش نیایدت هل تا لافی بزند ز تو گدای تو

7 این هژده هزار عالم و آدم نابوده بهای یک بهای تو

8 قیمت گر تو حسود بود ای جان زان هژده قلب شد بهای تو

9 ای راحت تو همه فنای ما وی شادی ما همه بقای تو

10 هم دوست همی کشی و هم دشمن چه خشک و چه تر در آسیای تو

11 ایندست که مر تراست در شوخی اندر دو جهان کراست پای تو

12 دیریست که هر زمان همی کوبند این دبدبه بر در سرای تو

13 من بندهٔ زندگانی خویشم لیکن نه برای خود برای تو

14 هر چند نیافت اندرین مدت یک شعله سنایی از سنای تو

15 با اینهمه هست بر زبان نونو شهری و سنایی و ثنای تو

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای گشته ز تابش صفای تو

شاعر شعر ای گشته ز تابش صفای تو چه کسی است ؟

شاعر شعر ای گشته ز تابش صفای تو سنایی غزنوی می باشد.

شعر ای گشته ز تابش صفای تو در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر ای گشته ز تابش صفای تو چیست ؟

قالب شعر ای گشته ز تابش صفای تو غزل است

مضمون اصلی شعر ای گشته ز تابش صفای تو چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر باحال, شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر باحال, شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر