1 فتنه عالمی شدی فتنه شدم چو دیدمت فتنه نگر که میکند فتنه فتنهبین من
1 بیا بیا که ز هجر آمدم به جان ای دوست بیا که سیر شدم بی تو از جهان ای دوست
2 به کام دشمنم از آرزوی دیدارت مباش بیخبر از حال دوستان ای دوست
1 غنچهٔ خندان فدا بادت چو بگشایی دهن آب حیوان است یا لب جان شیرین یا سخن
2 قامت سرو خرامان است یا بالای تو نه به بالایت نروید هیچ سروی در چمن
1 بر سر کوی تو سرها میرود جان فدای روی زیبا میرود
2 نیست کویت منزل تر دامنان هر که عیار است آنجا میرود
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به