- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تن که از تیر تو چون زنجیر روزن روزنست تا شدم دیوانه عشق تو زنجیر من است
2 جان برون از تن باستقبال تیرت رفت و نیست غیر پیکانت کنون جانی که ما را در تن است
3 شاکرم دور از گل رویت ز چشم خون فشان منزلم از قطرهای خون او چون گلشن است
4 ماه من بی مهر رخسارت چگویم حال خود ظلمتی کز هجر دارد روزگارم روشن است
5 نیست در عشق توام جز جان سپردن چاره شمع اگر خواهد نجات از سوختن در مردن است
6 بی قراری راست ره در کویت ای ابرو کمان کش بسان تیر پا بهر تردد زاهن است
7 دوست می دارد ترا هر کس که باشد در جهان بر فضولی رحم کن کاو را جهانی دشمن است