1 ای به زیر هزار خر بنده پشت خم کرده همچو خر پشته
2 صد هنرمند را ز گرسنگی گوز گند و دروغ تو کشته
3 ای ترش کرده روی چون تتماج چند برابرو افکنی رشته؟
4 قلتبانی و زن بمزد و بغا ور جوابم دهی زنت هشته
1 منم امروز و دلی زانده گیتی به دو نیم بیم آنست هنوزم که به جان باشد بیم
2 نه مرا مسکن و ماوی،نه مرا خانه و جای نه مرا مونس و غمخور،نه مرا یارو ندیم
1 دادیم دل به دست تو در پای مفکنش غافل مشو ز ناله و زاری و شیونش
2 چون دست در غمت زد و پا استوار کرد گر دست می نگیری در پا میفکنش
1 گفتار تلخ از آن لب شیرین نه در خورست خوش کن عبارتت که خطت هرچه خوشتر است
2 بگشای لب به پرسش من گرچه گفته ام کان قفل لعل بابت آن درج گوهر است