تو آن گلی که مه آسمان از بابافغانی شیرازی غزل 182

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

تو آن گلی که مه آسمان جبین تو بوسد

1 تو آن گلی که مه آسمان جبین تو بوسد ملک ز سد ره فرود آید و زمین تو بوسد

2 چنان لطیف مزاجی که جای بوسه بماند اگر نسیم صبا برگ یاسمین تو بوسد

3 رود نشانه ی دندان حسرت از لب عاشق دمی که می دهی و دست نازنین تو بوسد

4 بخوبی آنکه سر از جیب آفتاب برآرد هنوز دل نپسندد که آستین تو بوسد

5 کسی که مهر خموشی بلعل نوش لبان زد در آرزوست که بگذاری و نگین تو بوسد

6 بمکتب تو ملازم بود فرشته ی رحمت که رشحه ی قلم سحر آفرین تو بوسد

7 نخورد عاشق لب تشنه می ز جام مرصع ازین هوس که مگر لعل آتشین تو بوسد

8 ببین که تا بچه غایت رسید شوق فغانی که در خیال، دهان چو انگبین تو بوسد

عکس نوشته
کامنت
comment