تو آن ماهی از جلال الدین محمد مولوی غزل 2650

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

تو آن ماهی که در گردون نگنجی

1 تو آن ماهی که در گردون نگنجی تو آن آبی که در جیحون نگنجی

2 تو آن دری که از دریا فزونی تو آن کوهی که در هامون نگنجی

3 چه خوانم من فسون ای شاه پریان که تو در شیشه و افسون نگنجی

4 تو لیلیی ولیک از رشک مولی به کنج خاطر مجنون نگنجی

5 تو خورشیدی قبایت نور سینه است تو اندر اطلس و اکسون نگنجی

6 تویی شاگرد جان افزا طبیبی در استدلال افلاطون نگنجی

7 تو معجونی که نبود در ذخیره ذخیره چیست در قانون نگنجی

8 بگوید خصم تا خود چون بود این تو از بی‌چونی و در چون نگنجی

9 چنین بودی در اشکمگاه دنیا بگنجیدی ولی اکنون نگنجی

10 مخوان در گوش‌ها این را خمش کن تو اندر گوش هر مفتون نگنجی

عکس نوشته
کامنت
comment