-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که داری هوس طلعت جانان دیدن نیست باشد شدنت وانگهش آسان دیدن
2 آن جمالی که فروغش کمر کوه شکست کی توان از نظر موسی عمران دیدن
3 نشود تا دلت از قید علایق آزاد نتوان جلوه آن سرو خرامان دیدن
4 تار موی خرد از دیده دل بیرون کن تا بنورش بتوانی ره عرفان دیدن
5 چشم خفاش بمان چشم دگر پیدا کن نور خورشید ازل کی بود آسان دیدن
6 زنگ دل پاک کن از اشک و بدل بینا شو کان جمالیست که نتوانش بچشمان دیدن
7 جان ترا باید و پاید غم تن چند خوری بگذر از تن اگرت هست سر جان دیدن
8 بر درش چند بدی آری و نافرمانی هیچ شرمت نشود زینهمه احسان دیدن
9 مزن ای فیض ازین بیش ز گفتار نفس اگرت هست سر آئینه جان دیدن