1 به زخم هستی اگر شرم بخیه پردازیست عرقکن ای شررکاغذ آنچه غمازیست
2 بهفرصت نفسی چندصحبت است اینجا تأملیکه درین بزم باکه دمسازیست
3 نه دیگذشت و نه فردا به پیش میآید تجدد من و ما تا قیامت آغازیست
4 به غیر ساختگی نیست نقش عالم رنگ شکست نیز در اینکارخانه پردازیست
5 چوشمع غیرت تسلیم هم جنون دارد تلاش ما همه تا نقش پا سراندازیست
6 ز وضع چرخ اقامت نمیتوان فهمید دماغ بیضهٔ عنقا همیشه پروازیست
7 به حکم عجز سراز سجده برشکن بیدل کهگرد اگر دمد از خاکگردنافرازیست
دیدگاهها **